کد مطلب:12420 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

غزوه حنین
كه در شوال سال هشتم روی داد. پس از انتشار خبر فتح مكه قبیله «هوازن» و ثقیف و چند قبیله كوچك با زنان و فرزندان و اغنام و احشام و اموال خود برای جنگ با پیامبر حركت كردند. فرماندهان اینان زنان و فرزندان و اموال را از آن جهت همراه سپاه نمودند كه برای حفظ زنان و فرزندان و اموال خود ناچار جنگ نمایند، و از خانواده و اموال خویش دفاع كنند.

پیامبر با خبریافتن از حركت «هوازن» عبدالله بن ابی را پنهانی در میان آنان فرستاد تا گفتگوی آنان را بشنود، و پس از بررسی كامل برگردد. او برگشت و درستی خبری را كه رسیده بود به حضرت عرضه داشت. پیامبر خدا از «صفوان بن امیه» كه از امان یافتگان بود صد زره بعنوان عاریه گرفت، و «عتاب بن اسید» را كه جوانی باتدبیر بود بر اهل مكه امیر قرار داد، و خود با دوازده هزار سپاهی حركت كرد. شب سه شنبه دهم شوال به حنین



[ صفحه 364]



رسید، و سپاه را آماده جنگ ساخت. یك پرچم از مهاجران به دست علی بن ابیطالب بود و سه پرچم انصار به دست حباب بن منذر و سعد بن عباده و اسید بن حضیر. پیامبر خالد بن ولید را فرمانده قبیله سلیم كرده از پیش بعنوان مقدمه لشكر فرستاد، و پیامبر بر استر سفید خود «دلدل» سوار شد، و زره پوشیده خودی بر سر نهاده بود.

در تاریكی صبح بود كه سپاهیان اسلام به دره های حنین سرازیر شدند. اما مردان هوازن كه قبلا در پیچ و خمهای وادی خود را پنهان ساخته بودند ناگهان بر مسلمانان تاختند. سواران بنی سلیم رو به فرار نهادند، و به دنبال آنان عده زیادی نیز گریختند. و تنها تعدادی اندك از یاران فداكار و وفادار با رسول خدا بر جای ماندند و از مقاومت دست برنداشتند [1] و خداوند آرامش و اعتماد را بر قلب آن مؤمنان واقعی وارد ساخت و آنان را بوسیله فرشتگان خود یاری فرمود.

نوشته اند كه عده این یاران وفادار با امیرمؤمنان نه تن بوده است: عباس بن عبدالمطلب در طرف راست پیامبر بود، و فضل بن عباس، طرف چپ، و امیرمؤمنان پیش روی حضرت شمشیر بدست دفاع می كردند و عده دیگر پیرامون او راگرفته بودند.پیامبر به فراریان می گفت: ای مردم كجا می گریزید: بازگردید كه منم پیامبر خدا. عموی پیامبر، عباس، كه صدایی رسا داشت فریاد كرد كه: ای گروه انصار، ای یاران حدیبیه و ای اصحاب سوره بقره بازگردید و پیامبرتان را یاری كنید.

در این هنگام بود كه «ام عمارة» شمشیر به دست گرفته بود. و از پیامبر دفاع می كرد. او مردی از هوازن را كشت و شمشیرش را برگرفت. زنی دیگر به نام ام سلیم نیز با خنجری دست بكار بود. «ام سلیط» و «ام حارث» نیز به جهاد بی امان و شجاعانه مشغول بودند، و از پیامبر حمایت و دفاع می كردند «زنانی كه مردانه می جنگیدند»


[1] آيه 25 و 26 سوره توبه در همين واقعه نازل گرديد.